در سکوت دلنشین نیمه شب
می گذشتیم از میان کوچه ها
رازگویان ، هردو غمگین ، هر دو شاد
هر دو بودیم از همه عالم جدا
تکیه بر بازوی من می داد گرم
شعله ور از سوز خواهش ها ، تنش
لرزشی بر جان من می ریخت نرم
ناز آن بازو به بازو رفتنش
در نگاهش با همه پرهیز و شرم
برق می زد آرزوئی دلنشین
در دل من ، با همه افسردگی
موج می زد اشتیاقی آتشین
(برای نفسم فاطمه )
:: موضوعات مرتبط:
عاشقانه ,
اشعار ,
شعر های عاشقانه ,
:: برچسبها:
شعر ,
هر دو ,
باهم ,
شاد ,
غمگین ,
شعله ,
تیکه ,
یازو ,
لرزش ,
جان ,
من ,
تو ,
عالم ,
جدا ,
نیمه شب ,
اشتیاق ,
موج ,
برق ,
آرزو ,
دلنشین ,